تابستان 94 به روایت تصویر2
چه غریبانه می خواهمت آن لحظه که اشک در چشمانت می رقصد و چشمان من مست چشمان تو است آن لحظه که قفل می کنی مرا در دستانت و زندانی می کنی مرا عاشقانه و تنگ و تنگ تر می کنی این آغوش را آن قدر تنگ … تا مرز یکی شدن ...
نویسنده :
مامان و بابا
23:43